پناه

فکر کنم میدونی که امسال وارد سی سالگی میشم اصلا به مغزم خطور نمیکرد که وقتی سی سالم بشه اینجا باشم با این شرایط و موقعیت و وضعیت و... آدما همیشه اتفاقای خوب رو برا خودشون متصور میشن و رویا میبافن ولی اتفاقای بد رو نه ... یادمه یه بار بچه بودم تو خیابون یه ماشین به مامانم نشون دادم و بهش گفتم مامان ب پناه...ادامه مطلب

گفتم‌ترارهاکنم وزندگی کنم

اماچه توبه هاکه دراین ارزوشکست

عمری به هرکوی وگذرگشتم که پیدایت کنم

اکنون که پیداکرده ام بنشین تماشایت کنم

الماس اشک شوق راتاجی به گیسویت نهم

گل های باغ شعررازیب سراپایت کنم

بنشین که بامن هرنظرباچشم دل باچشم سر

هرلحظه خودرامست ترازروی زیبایت کنم

بنشینم وبنشانمت انسان که خواهم خوانمت

وین جان برلب مانده رامهمان لبهایت کنم

پناه...

به مجنون گفتم ازلیلی خبرداری؟ لبخندی زدوگفت اقااشتباه گرفتی راهی اروپاشدم کشور به کشور وشهربه شهر تالیلی راگوشه دنج حصاری یافتم که بدورمهاجرین کشیده بودن بشدت پیروخسته بود همان سئوال واین دفعه ازاوپرسیدم که مجنون کجاست؟ نگاهش به دوردستهاخیره شد ردنگاهش راگرفتم ومنتظرماندم لحظاتی گذشت اشکی ازگوشه چشمش بروی گونه اش خرامید سئوالم راتکرارکردم اماقبل ازپاسخ مردی رادیدم که بطرفش می اید وبشدت عصبانی لیلی باترس بدون خداحافظی رفت فهمیدم که لیلی هم.... ،......................................................................... قابل ذکراست این وبلاگ هیچ مخاطب خاصی ندارد پناه...ادامه مطلب

داغش بدجوربدلم‌مانده

چنان ملخک گرسنه ای که

برهزاران مزرعه برهوت

گشته وداغ هزاران هزار

خوشه گندم به دلش نشسته

پناه...

دلم نمی خواست چیزی اینجا بنویسم امانمبشه مابلابنسبت شما ادمیمیم باحیوانات تفاوت داریم حداقل درظاهرولی ازهرحیث ازانها عقب تریم میتو نم صد تا دلیل بیارم امایکیش کفایت می کنه انهم اینه که مادروغگوئیم همه مون حداقل صدبار  دروغ گفتیم ولی خیلی راحت میگیم من؟ من حتی یه بارهم دروغ نگفتم وبرای تائیدحرفمون دوباره دروغ میگم وحتی قسم دروغ می خوریم .تاهمینجابسه. دل گفت مراعلم لدنی هوس است تعلیمم کن اگرترادست رس است گفتم که الف گفت دگر هیچ مگوی درخانه اگرکس است یک حرف بس است شاید فهمیده باشی البته امیدوارم پناه...ادامه مطلب

میان دوخربهرجوجنگ شد

یکی زدلگدان دگرلنگ شد

بنالیدازدردوگفتاهمی

که حاشاتوخرنیستی ادمی

به گیتی روانیست هرگزکه خر

دهدرنج همنوع خودچون بشر

پناه...

مثل یک درنای زیباتاافق پروازکن

نغمه ای دیگربرای فصل سرماسازکن

زندگی تکرارزخم کهنه ی دیروزنیست

بال های خسته ات راروبه فردابازکن

پناه...

بنام خدا كاربر گرامي با سلام و احترام پيوستن شما را به خانواده بزرگ وبلاگنويسان فارسي خوش آمد ميگوييم. شما ميتوانيد براي آشنايي بيشتر با خدمات سايت به آدرس هاي زير مراجعه كنيد: http://help.persianblog.ir براي راهنمايي و آموزش http://news.persianblog.ir اخبار سايت براي اطلاع از http://help.niloblog.com براي همكاري داوطلبانه در وبلاگستان در صورت بروز هر گونه مشكل در استفاده از خدمات سايت ميتوانيد با پست الكترونيكي : ads[at]niloblog.com و در صورت مشاهده تخلف با آدرس الكترونيكي https://www.niloblog.com/abuse.php تماس حاصل فرماييد. با تشكر مدير گروه سايتهاي نیلوبلاگ فردین شهریاری http://ariagostar.com پناه...ادامه مطلب

ادمهائی هستنندکه دلبری نمی کنند حرف های عاشقانه نمی زنند چیزخاصی نمی گویندکه ذوق کنی ادمهائی که نمی خواهندعاشقت کنند اماعاشقشان می شوی ناخواسته دست برایشان تکان می دهی این ادمهافقط راست می گویند راست می گویندباچاشنی مهر لبخندمی زنندنه برای اینکه توجهت راجلب کنند لبخندمی زنندچون لبخندجزئی ازوجودشان شده است لبخندشان اجباری نیست...مصنوعی نیست درلبخندشان خدارامی بینی اینهاساده اند حرف زدنشان...راه رفتنشان ...نگاهشان... ادعاندارند...پاک وبی الایشند...پرازمهرندومهربانند...   پناه...ادامه مطلب

گاهی بایدنبخشیدکسی راکه بارهابخشیدی ونفهمیدتااین بار

درارزوی بخشش توباشد...

گاهی نبایدصبرکردبایدرهاکردورفت تابدانندکه اگرماندی رفتن

را بلدبودی....

گاهی برسرکارهائی که برای دیگران انجام میدهی بایدمنت گذاشت

تاانراکم اهمیت ندانند...

گاهی بایدبدبود برای کسی که خوب بودنت رانمی داند...

وگاهی بایدبه ادمهاازدست دادن رامتذکرشد...

ادمهاهمیشه نمی مانندبدون توجه به تو دررابازمی کنندوبرای همیشه می روند...

پناه...